واژۀ (SMART(ER سرنامی از کلمات Specific به معنای خاص یا مشخص، Measurable به معنای قابل اندازهگیری، Achievable به معنای قابل دستیابی، Relevant به معنای مرتبط و مناسب و Time-based به معنای مبتنی بر زمان است. اخیراً دو واژۀ جدید هم اضافه شده که Evaluated (ارزیابیشده) و Readjusted (بازتنظیمشده) هستند. در ادامه به توضیح هر کدام از این کلیدواژه ها پرداخته شده است.
1- مشخصبودن – Specific
گفتن اینکه «میخواهید درآمد بیشتری کسب کنید» هدف خیلی مبهمی است؛ روش اسمارت در تصمیمگیری نیاز به انتخاب اهداف مشخص و واضح دارد. بهتر است عددی را برای میزان درآمدی که میخواهید به دست آورید، انتخاب کنید. آیا میخواهید سود کسبوکار خود را 20 درصد افزایش دهید؟ یک عدد واضح برای پیگیری پیشرفت خود تنظیم کنید. انتخاب یک هدف خاص از دو جهت مفید است. اول اینکه شما میتوانید نتیجه خود را بهتر تجسم کنید، یعنی میتوانید تمام آن صفرها را در حساب بانکی خود تصور کنید. دوم اینکه متوجه خواهید شد که چه زمانی به آن رسیدهاید و احساس رضایت میکنید.
این جنبه از اهداف اکثراً از راه پاسخ دادن تمام یا تعدادی از این 5 سوال زیر به دست میاد:
به چه چیز میخواهیم برسیم؟ چه چیزی حاصل میشود؟
برای حاصل شدن هدف، چه کارهایی (روش، فرایند، تکنیک، استراتژی، …) باید به کار گرفت؟
چرا این هدف مهم است؟
چه کسانی درگیر هستند؟ چه کسانی مستقیماً از آن نفع میبرند یا رویشان تاثیر میگذارد؟ چهکسانی باید پاسخگو یا صاحب این هدف باشند؟
هدف کجا قرار گرفته است یا کجا حاصل میشود؟
چه منابع یا محدودیتهایی تاثیرگذار است؟
2- قابل اندازهگیری – Measurable
هدفگذاری SMART به پیگیری پیشرفت شما هم تاکید دارد. اگر هدف شما قابل اندازهگیری نیست، نمیتوانید به طور عینی بگویید که به آن رسیدهاید یا نه. در مثال ما، هدف خاص از قبل قابل اندازهگیری است؛ میتوانید با گذشت سال، اعداد را بررسی کنید تا ببینید آیا به درآمد موردنظر خود رسیدهاید یا نه.
3- قابل دستیابی – Achievable
تعیین یک هدف دستیافتنی به معنای انتخاب هدفی است که اگر از امکانات موجود استفاده و تمام تلاش خود را بکنید، منطقی و قابل دستیابی باشد. اگر هدفی را انتخاب کنید که میدانید با امکانات و شرایط شما هماهنگ نیست، به احتمال زیاد از هدف خود دلسرد میشوید. از هدفگذاری SMART استفاده کنید تا اطمینان حاصل کنید که میتوانید به پیشرفت ملموس دست یابید و از قرارگرفتن در شرایط خود برای شکست با اهداف دور از دسترس اجتناب کنید.
4- مرتبط – Relevant
برای تعیین هدف SMART شما باید مطمئن شوید که هدف شما در راستای تحقق اهداف کلانتر است یا در تناقض با اهداف دیگر نیست.
5- دارای چارچوب زمانی معین – Time-bound
اصل نهایی در تعریف اهداف SMART تعیین یک چارچوب زمانی مشخص است که طی آن بتوانید به هدف خود برسید. به خودتان زمان معقولی برای رسیدن به هدفتان بدهید. آیا فکر میکنید میتوانید در عرض شش ماه، یک سال یا دو سال به درآمد موردنظر خود برسید؟ داشتن یک چارچوب زمانی مشخص برای بررسی میزان پیشرفت شما در مسیر رسیدن به هدف ضروری است.
اگر در چارچوب زمانی مشخصشده به هدف خود نرسیدید، وقت آن است که مجدداً ارزیابی کنید، آیا هدف شما قابلدستیابی و واقعبینانه بود؟ بازه زمانی شما خیلی کوتاه بود؟ یا فقط از تمام توان خود استفاده نکردید؟ وقتی از اهداف SMART برای رسیدن به آنچه میخواهید استفاده میکنید، هیچ اشکالی ندارد که اهداف خود را مجدداً تنظیم کنید تا بتوانید دلایل عدم دستیابی به اهداف موردنظرتان را مشخص کنید.
6- عنصر ارزیابی هدف! – Evaluated
به جای اینکه از سر دلخوشی امیدواریم باشیم که آخر کار هدف یکهو حاصل شود باید در طول فرایند کار به صورت متداوم پیشرفتمان در امتداد مسیر رسیدن به هدف را ارزیابی کنیم. بعضی افراد هر روز و برخی ممکن است هر دو ماه یک بار این کار را انجام دهند. مهم این است که به صورت متداوم این کار را انجام دهیم. ارزیابی هدف کمک میکند سرتاسر فرایند تمرکزمان را حفظ کرده باشیم. باید نظامی برای این ارزیابی داشته باشید.
7- عنصر تنظیم مجدد اهداف! – Readjusted
هدف آخر این است که رویکردمان را بازتنظیم کنیم. اگر میبینیم داریم هدفی را دنبال میکنیم و مرتب به مانع میخوریم باید روش و تکنیک کار را عوض کنیم. تنظیم مجدد به معنای این نیست که اهداف را دور بریزیم و همهچیز را از اول شروع کنیم؛ بحث این است که رویکرد و روش را آنقدر عوض کنیم تا زمانی که ببینیم داریم به هدفمان نزدیک و نزدیکتر میشویم. برای همین است که ارزیابی متداوم (مورد قبلی) مهم است. اگر ارزیابی نکنید نمیتوانید میزان و چگونگی پیشرفتتان را اندازهگیری کنید.